محتوا در حال کامل شدن و بروزرسانی است ...
تصوف
مکتب زهد عنوانی است که میتوان به سبک و نوع فعالیت معترضین فرهنگی، اجتماعی اواخر قرن ۱ تا ۳ هجری قمری داد. ورود اعراب به ایران و دسترسی به منابع عظیم ثروت موجب شد رویه زندگی بخشی از جامعه اسلامی دچار دگرگونی شود. این تغییر بیشتر در میان طبقه بالادست جامعه بود.معترضین به وضع موجود با اشاره به آیات قرآنی در مذمت دنیاطلبی و همچنین زندگی سراسر قناعت و سادهزیستی رسول اکرم ص وظیفه خود دانستند که به مردم آگاهی ببخشند تا خطرات غفلت از آیات و تعالیم قرآنی و سنت نبوی را به ایشان یادآوری کنند.
اینان با گرایش افراطی به زهد تحت عنوان بازگشت به قرآن و سیره پیامبر در میان مردم به زاهد یا زُهّاد معروف شدند. تغییر شدیدی در سبک زندگی خود دادند و با حداقل امکانات در خوراک و پوشاک بهنوعی طبقه جدیدی را در جامعه اسلامی ایجاد کردند.محور تعلیمات زهاد این دوره توبه، توکل، خوف از خدا و حسابرسی روز قیامت، ترک تعلقات (وابستگی) به دنیا، انجام واجبات شرعی (نماز و روزه) در بیشتر اوقات بود. آنان معمولاً در سکوت بودند و در هنگام تلاوت آیات قرآن بهشدت گریه میکردند.
جریانی که به نام تصوف شناخته میشود ریشه در یک جریان اعتراضی اواخر قرن اول هجری قمری در جهان اسلام دارد. عدهای از بزرگان و علمای سرزمین عراق با موضعگیری جسورانه خودشان در قالب امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به دنیاطلبی و ثروتاندوزی حاکمان و والیان حکومت اسلامی منجر به سوگیری معترضین بر اساس زهد و خوف الهی شد.در ابتدای این جهتگیری اعتراضی هیچ نیت و هدف از پیش تعریف شدهای برای تشکیل یک مکتب یا مذهب اخلاقی و معنوی نبود.
تصوف از ریشه صوف است. در زبان عربی صوف به معنای پشم گوسفند است. پیشگامان جنبش اعتراضی زهد پوستینی از جنس پشم گوسفند میپوشیدند که جامه فقرا بود.این پوشش به نام زهّاد زده شد و به آنان لقب پشمینهپوش دادند. تصوف یعنی منسوب به جامه پشمینه و کسی که پشمینهپوشی میکرد را صوفی نامیدند. تا اواسط قرن دوم تصوف و صوفی بار معنایی دیگری نداشت.همچنان که معنی لغوی تصوف و صوفی هم جز این نیست.
واژه تصوف و صوفی از آغاز قرن سوم در معنایی متفاوت با معنای لغوی آن رواج یافت و تعاریفی که از تصوف و صوفی ارائه شد شرح الاسم، توصیف حالات و احوالات و دیدگاههای بزرگان این طائفه است.
تصوف یک جریان کاملاً اسلامی است که از متن جامعه دینی برخاسته است. تصوف مبانی نظری خود را از قرآن و سنت پیامبر اسلام گرفته است و تکالیفی که بهعنوان ریاضت یا جنبه عملی و تربیتی در تصوف مورد توجه قرار گرفت حول محور تکالیف شرعی اسلامی بود. قبل از اسلام مکتب و طریقتی به نام تصوف یا افرادی به نام صوفی مطرح نبود.
تصوف را میتوان شکل تعدیل شده جنبش زهاد قلمداد کرد که ساختار نظری و عملی منظمتری داشت و ازاینرو نام مکتب یا مذهب تصوف به خود گرفت. عنوان مذهب برای تصوف به این معنا نیست که مانند سایر مذاهب فقهی جهان اسلام در تکالیف و احکام شرعی دیدگاه مستقلی دارد؛ بلکه میتواند نقطه مقابل علم کلام قرار بگیرد.
اندیشههای صوفیانه در امتداد و استمرار جنبش زهاد بود؛ ولی ماهیت اعتراضی نداشت. جنبش اعتراضی زهد بر مبنای خوف از خدا بود درحالیکه اندیشههای صوفیانه بر اساس حبّ (شدت علاقه/عشق) شکل گرفت.شخصیت برجسته مکتب زهد حسن بصری است درحالیکه نام رابعه عدویه با موضوع عشق در کنار زهد پیوند خورده است. جریان زهد افراطی جنبش زهّاد با ورد اندیشه حبّ یا عشق از خوف به شوق و از حزن به انس تبدیل شد.افکار و گفتار صوفیانه از بصره و کوفه آغاز گردید و به بغداد رسید. مکتب تصوف در بغداد شکل گرفت و در مقام و منزلت یک جریان جدید مذهبی وارد دنیای اسلام شد.
تصوف ماهیت دینی و اسلامی دارد. پیشگامان و بانیان و بزرگان تصوف [قرن ۲ تا ۵ ه ق] همگی بر اساس یکی از مذاهب فقهی موجود در عصر خود احکام و تکالیف شرعی را بهجای میآوردند؛ لذا دیدگاهی که تصوف را مکتب عرب ستیزی یا مقابله فرهنگی – اعتقادی ایرانیان با اعراب یا اعراب مسلمان میدانند به طور کامل مردود است. ایرانیان [منطقه خراسان] از طریق اعراب مهاجر با اندیشه و مکتب تصوف آشنا شدند. حفظ ارزشها و فرهنگ دینی در تعالیم تصوف از جمله قرائت قرآن، نماز و روزه، مناسک حج، اذکار عربی و اظهار ارادت به پیامبر اسلام و ائمه اطهار میتواند دلایل موجه و محکمی در رد دیدگاه مذکور باشد.
معنای لغوی صوفی پشمینهپوشی است که اشاره به نوع پوشش زاهدان [زهاد] نخستین دارد. معادل فارسی کلمه صوفی درویش است. پشمینهپوشی نشانه فقر و نداری بود و معمولاً توسط افرادی که وضعیت مالی خوبی نداشتند مورداستفاده قرار میگرفت. این پوشش توسط بزرگان و پیشگامان جنبش اعتراضی [زهاد] نماد ترک دنیا و تعلقات دنیا قرار گرفت و در قرن سوم هم بهعنوان نماد تصوف شد. از اوایل قرن سوم اصطلاح صوفی به طور مشخص برای پیروان مکتب تصوف اختصاص یافت که هدف آنان معرفت خداوند به روش کشف و شهود بود.